هنر و سرگرمی, ادبیات
"پیرمرد و دریا": یک داستان کوتاه
داستان های رمان های ارنست همینگوی همیشه از زندگی بیرون می آیند و معنی پنهانی دارند، که تنها با دقت در نظر گرفتن کار خواندنی حل می شود. نویسنده خودش یک فرد ساده و باز بود، بنابراین در کار او شخصیت های اصلی مردم عادی هستند که با همینگوی همدردی می کنند. "پیرمرد و دریای"، محتوای کوتاه که اجازه می دهد تا یکی برای درک استعداد فوق العاده نویسنده، به داستان ماهیگیر است که تجسم قدرت انسان، استقامت و شکست ناپذیری است.
ماهیگیر بسیار فقیر و تنها بود، زندگی شایع خود را هیمینگوی در رنگ های توصیف شده در رمان "پیرمرد و دریا". خلاصه ای از داستان، خواننده را در روزی که مرد به وعده پسر می گوید که امروز او قطعا ماهی را دریافت خواهد کرد. صبح زود ماهیگیر به ساحل می رود، او برای صرف شام مانند این ها، باقی می ماند و تنها با امواج می ماند. این مرد گفتگو مداوم با پرندگان، ماهی، خورشید را انجام می دهد. روابط و احساساتی که پیرمرد و دریا در حال تجربه یکدیگر هستند، بسیار قوی هستند.
این خلاصه نشان می دهد که ماهیگیر از عادت های زندگی درونی دریایی آگاه است، به هر کدام از آنها به شیوه ای رفتار می کند. بعضی وقت ها پس از ترک در دریا، پیرمرد احساس می کند که خط ماهیگیری او کشیده شده است. او متوجه می شود که او ماهی بسیار بزرگ گرفته است اما نمی تواند آن را بیرون بکشد. استخراج نمیخواهد که قایق را در جاده دورتر از ساحل بکشد.
همینگویی موفق به کشف داستان واقعی در رمان "پیرمرد و دریا" شد. خلاصه خواننده آن صبح است که گردشگران ثروتمند در کنار ساحل جمع می شوند تا به یک معجزه بی سابقه نگاه کنند - اسکلت عظیم ماهی، اما هیچ یک از آنها نمی توانند بفهمند که واقعا چه اتفاقی افتاد.
Similar articles
Trending Now