اخبار و جامعهفلسفه

فلسفه رنسانس

معنای این مدت "احیای" با این واقعیت است که آن را می گیرد در جهت منافع چهاردهم تمدید در متصل فرهنگ باستانی، هنر، فلسفه. در همان زمان است که ظهور فرهنگ بومی جدید غرب اروپا وجود دارد. فلسفه قرون وسطی و رنسانس از یکدیگر عمدتا به دلیل کاهش علاقه به فرهنگ مسیحی متفاوت است.

از ویژگی های این فلسفه رنسانس

اولین و تفاوت اصلی بین این درک جدید از جهان در نظر گرفته می شود تغییر نگرش به مشکل از مرد است. او مرکز یادگیری و تفکر تبدیل شد. فیلسوفان آن دوران به طور مساوی در هر دو ماهیت مواد و کیفیت های معنوی انسان علاقه مند هستند. این در هنرهای تجسمی برجسته شد. فیلسوفان شروع به فعالانه ترویج ایده توسعه هماهنگ از مرد، کیفیت فیزیکی و معنوی او. با این حال، توجه بیشتر آنها به شکل گیری جهان معنوی پرداخت می شود. این توسعه از تاریخ، ادبیات، هنر و فصاحت و بلاغت بود.

فلسفه رنسانس اول آغاز می شود رو به جلو این ایده انسان. این دیدگاه ارزش یک فرد به عنوان یک فرد به رسمیت می شناسد، با حق آزادی بیان، توسعه و شادی. یکی از اصول اساسی اخلاق رنسانس پیگیری از نجابت، شجاعت از روح انسان است. فلسفه رنسانس انسان در نظر می گیرد نه تنها به عنوان یک موجود طبیعی است، اما همچنین به عنوان خالق خود. به موازات این را تضعیف اعتماد به نفس در گناه از مرد است. او دیگر نیاز خدا به خاطر آن خود را یک خالق است. مرکز این جنبش فلورانس شد.

برای فلسفه رنسانس است و توسط دکترین مشخص - وحدت وجود. این است که در شناسایی خدا با طبیعت است. فیلسوفانی که این دوره را نگه دارید، استدلال می کنند که خدا در همه اشیاء است. همچنین خلقت جهان توسط خداوند را تکذیب کرد. فلسفه رنسانس اساسا باز تعریف مفهوم طبیعت، مرد و خدا. با توجه به آموزه های جهان شد توسط خدا خلق شده است، اما ثابت وجود دارد و نمی تواند ناپدید می شوند. خدا در طبیعت چگونه اصل فعال آن است. برجسته ترین نماینده این ایده جوردانو برونو بود.

فلسفه طبیعی نیز یکی از اصلی جریانهای فلسفی از رنسانس. این فلسفه پرداختن به مشکل بی نهایت و ابدیت از جهان، وجود جهان های مختلف و خود حرکت ماده. در این زمان، ماده شروع به عنوان یک خلاقیت فعال، پر از خاصیت درک شده است. در این مورد، توانایی ذاتی ماده برای تغییر نام روح جهان. این در ماده است و مقدم بر همه چیز است. در همان زمان، روش های جدید برای حرکت اجرام آسمانی، که به شدت از الهیات متفاوت بیان شده است. نمایندگان بهترین و شناخته شده این فکر می نیکولای Kopernik، نیکولای Kuzansky، Erazm Rotterdamsky.

این رابطه جدید با خدا، و انتقاد از کلیسای رسمی به عنوان انگیزه برای محاکمه و از ایمان کاتولیک خدمت کرده است. فلسفه رنسانس اصول و آموزه های دانش از متفکران باستانی در مطلق افزایش می دهد. محکومیت فلسفه جدید است که علم باید بر اساس دین باشد. سحر و جادو و اسرار امیز شروع به در نظر گرفته شود بالاترین اشکال دانش علمی است. فیلسوفان بسیار علاقه مند به آموزه های دینی باستان بودند.

عملی معیار صدق، رو به جلو توسط فلاسفه از رنسانس قرار داده است، اساس روش مدرن از علم است. طراحی و توسعه یک فلسفه از زمان ارسال از تداوم بین انسان و طبیعت، جهان هستی و زمین به عنوان پایه ای برای نسل بعدی از فیلسوفان گرفته شد. همچنین، رنسانس انگیزه برای توسعه بود از سوسیالیسم تخیلی. ایده های بیان شده توسط انسان گرایان تاثیر عظیم نه تنها در فرهنگ نیز در تمام آگاهی اجتماعی داشته است.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.unansea.com. Theme powered by WordPress.