هنر و سرگرمیادبیات

استپان Likhodeev: خصوصیات از شخصیت های رمان «مرشد و مارگاریتا"

کسی استپان Likhodeev است؟ هر کسی می داند محتوای کتاب بولگاکف، که می گوید از ورود از مجموعه شیطان پایتخت شوروی، می دانیم که نام این شخصیت است. این یکی از قهرمانان رمان معروف است "مرشد و مارگاریتا"

مستاجر از شماره آپارتمان 50

استپان Likhodeev - همان کارگردان "تنوع" تئاتر، ورود، با استفاده از موقعیت خود را در رابطه با زنانی که وظایف خود را انجام نمی شود و به تعقیب در ماشین بریچ بیهوده است. نقش Likhodeev در پایین داستان جاودانه بولگاکف است. با این وجود، تصویر به یاد ماندنی است.

این شخصیت، در مقابل به همکاران خود را از همسایه مرحوم، به ارمغان می آورد مشکلات استاد. او، در نگاه اول، آن را کاملا بی ضرر است. با این وجود Woland و سرسپردگان خود را مدیر بیچاره از یک هزار کیلومتر دور از مسکو. برای چه؟ چه این به ظاهر خوب خلق ساکن "بد" آپارتمان گناهکار است؟ بنابراین، برای او که توسط استپان Likhodeev مجازات شد؟

صبح مه آلود

استپان Likhodeev در رمان «مرشد و مارگاریتا" تنها چند بار ذکر شده است. جزئیات بیشتر - در فصل هفتم. و پس از آن نویسنده به او می دهد در مجموع چند خط. با این حال، باید گفت که آن را در فصل "آپارتمان بد"، خواننده برای اولین بار به نظر می رسد یاران شیطان در ساختار آن کامل است که چرا از آن بسیار به یاد ماندنی.

یک روز پس از یک شب خشن Likhodeev از خواب بیدار در بستر خود (هر چند از بیدار شدن مدیر حالت "تنوع" که آن روز صبح به سختی آن می شود) و تشخیص فرد ناشناس نشسته در کنار یک بره سیاه و سفید. بازدید کننده غیر منتظره با لهجه صحبت می کند، آن بازیگر با آنها استپان Likhodeev روز در مدت کوتاهی قبل که سرنوشت ساز گفته قرارداد است. مدیر "تنوع" اصلا به یاد نمی. و هیچ تعجبی ندارد، زیرا شب گذشته او پورت پس از ودکا نوشید، پس از آن برخی از خانم در عشق توضیح داد، در یک شبیه کلبه کسی رفت ... به طور خلاصه، شب شدید بود.

Likhodeev و نه به خاطر سپردن وقایع روز گذشته، نوشیدن ودکا بازدید کننده پیشنهاد، غذاهای سرپایی و به طور معجزه آسایی ظاهر شد، که انسان را از حیله گری و هوشمند، سعی در پنهان کردن در مقابل یک فراموشی خود غریبه. و ناگهان، بیرون می آید در مقابل، می بیند که یک ولگرد گربه سیاه و سفید اندازه وحشت زده.

myslishki ناخوشایند

در مقابل استپان خارج به منظور پاسخ در "تنوع" و پرس و جو در مورد ارائه آینده از یک هنرمند خارجی است. در چشم جلب خود مهر و موم بر روی درب از برلیوز. این هنوز چیزی در مورد مرگ همسایه خود استپان Likhodeev دانم. ویژگی مدیرعامل "تنوع"، با این حال، توسط نویسنده در توصیف احساسات است که او در فکر مشکلات ممکن است با سردبیر مجله ادبی کشف و ضبط داده شد.

چه چاپ بر روی درب اتاق؟ واقعیت این است که صاحب آن یک مشکل بود. افکار در مرگ همسایه نمی آید به ذهن Likhodeev. اولین چیزی که او فکر می کند - دستگیری. خاطرات از مقاله احمقانه است که استپان اخیرا برای برخی از دلیل میخائیل الکساندروویچ، و در گفتگو مشکوک در اتاق ناهار خوری برای zakoposhilis شام سخنرانی ذهن استپ ضعیف است. تجارب سرنوشت برلیوز بود روح او را لمس کنید. تنها افکار کمی نامطبوعی. این ناشناخته به آنچه را که باید از صبح امروز، استیو فکر کردم، در مقابل درب مهر و موم شده از نویسنده، اگر نه برای ظهور گربه فوق است.

در اینجا نحوه دیوانه!

آنچه که قرار بود در آپارتمان بد، البته، به یاد داشته باشید طرفداران رمان "مرشد و مارگاریتا" استپان Likhodeev، از ویژگی های که بعدا داده خواهد شد، به داخل اتاق و مهمان خود را در بیش از شرکت های عجیب و غریب می بیند. در صندلی نشسته ناخوشایند نوع و نه با سبیل و پر در ترک خورده عینک دماغی. در pufe همچنین گربه همان کسی است که یک دقیقه پیش بدون تشریفات در امتداد جلو منتقل شد قرار داده است.

"در اینجا چگونه به دیوانه!"، - فکر می کند نوشیدن و دیدن گزش گربه بی باک، مدیر "تنوع". ویژگی های Lihodeeva دانا دقیقا کرگدن و Koroviev. این به لطف است به اظهارات روشن و مختصر خود خواننده می فهمد آنچه یک همسایه که غم انگیز توسط برلیوز کشته شد.

این تصویر از Stepy Lihodeeva

چه آنها در مورد مدیر دستیاران تئاتر Voland می گویند؟ آنها شناخته شده هستند، همه می دانند. و چه Likhodeev وظایف خود ( "پاک عینک رئیس")، و این واقعیت که او یک راه شل زندگی است انجام نمی. استپان، با توجه به Koroviev، هیچ کاری نمی کند، چون به عنوان می تواند هر چیزی را انجام دهد. شخصیت اصلی صفات Likhodeev - این بی دقتی، تنبلی، تمایل به مست مجالس.

استپان منجر به یک زندگی هرزه، علاوه بر این، آن است که بسیار غیر مسئولانه، که تایید روم بعد، تلگراف عجیب و غریب از یالتا دریافت کرد، و تصمیم گرفت که آن چیزی شبیه به ترفند دیگری Likhodeev است. در توصیف شخصیت به آن اضافه شود ترفند (عقل نیست)، بزدلی و فریب.

در یالتا،

Stepy Lihodeeva مجازات - جنون. او در یالتا است، اما مناظر دریایی خوش منظره و زیبا آن است دلگرم کننده نیست. چگونه ممکن بود در کمتر از چند ثانیه می شود تا به دور از پایتخت؟ نویسنده از Likhodeev سرنوشت در فصل های بعدی تنها معمولی می گوید. مشخص شده است که رمان به ویرایش تکرار قرار گرفت. محصول نهایی این استپان، مانند همتایان خود در کلینیک ثابت می کند استراوینسکی.

Likhodeev می تواند کاملا متفاوت ...

و او با یک چنین شخصیت به عنوان Likhodeev در چاپ اول از رمان است. نام او بود، با این حال، متفاوت است. Garusya Padulaev - به همین نام در سال 1929، بولگاکف مدیر تئاتر بود. یک نویسنده آشنا (متولد خورشیدی ولادی کافکاز) Taudzhin Peyzulaev - این نمونه اولیه از قهرمان بود. این مرد با نویسنده در بازی کار می کرد "پسران ملاها." در نسخه اصلی این رمان Garusya، و همچنین به عنوان استیو، در برابر اراده خود، آپارتمان شماره 50، واقع در خانه 302-BIS در خیابان Sadovaya ترک کنند. اما Woland او می فرستد به یالتا، و خانه از نمونه اولیه آن - ولادی کافکاز.

در راه از پایتخت به خانه کوچک Garusya لذت می برد نمایش فوق العاده از چشم انداز مسکو. این است که، در Vladikavkaz Padulaev آنی نیست. در سفر خود است و حتی چیزی عاشقانه وجود دارد. بولگاکف Padulaevym بسیار خفیف تر از با Likhodeev هزینه. اما بعد، پس از یادگیری در مورد مرگ شرکت خود نویسنده، نویسنده تصمیم می گیرد به ریشه تصویر از تبعید از مسکو شخصیت را تغییر دهید. در سال 1936 بولگاکف دوباره بازنویسی رمان. و در حال حاضر در صفحات این کار به نظر می رسد کارگردان تئاتر در نام Likhodeev.

بیماران استراوینسکی

پس از اقامت دو روزه در شهر رفت و آمد مکرر استپان به مسکو، جایی که او بلافاصله به یک کلینیک روانی فرستاده شده بود بازگشت. در این روزهای سخت برای Muscovites استاد استراوینسکی مقدار زیادی از کار است. برای اولین بار در بیمارستان شاعر داستان در مورد پنطیوس پیلاطس و Intourist، که به فوریت نیاز به گرفتن آورده به طور مستمر. سپس به سرگرم کننده درمانگاه آمده و خواستار بازگشت سر خود را. در نهایت، یک به یک را به مقامات تئاتر استراوینسکی که، به عنوان اگر با توافق، التماس برای بازداشت در یک محفظه زرهی.

Likhodeev صرف در بیمارستان به مدت هشت روز. با توجه به آخرین نسخه از رمان، بعد از مدتی او سر از فروشگاه مواد غذایی در Rostov منصوب شد.

این مرد که است جای خود را نمی

در یکی از نسخه های این نویسنده به نام شیر رقص "مدیران قرمز". چه می کند این عبارت؟ در 20-30-می نماید در موقعیت های اداری در تئاتر شروع به تعیین کارگران حزب. آنها، کاملا رسمی هستند، و "مدیران قرمز" نامیده می شود.

این افراد به دور از هنر شد. آنها، در کلمات کونی، "هیچ کاری انجام نمی، و نمی دانم که چگونه به انجام دهم." میخائیل بولگاکف این مدیران آشنا بودند. نویسنده برای اولین بار در تماس با جهان تئاتر با تولید بازی "گارد سفید" بود. طبق معمول، سال نویسنده بعد از آن در یکی از آثار او و کارگردان معروف و بازیگران معروف در آن سال ها به تمسخر گرفتند. همانطور که برای مقامات تئاتر - آنها به عنوان مواد برای تصویر Likhodeev خدمت کرده است.

نقص اصلی

آن در حال حاضر از ویژگی های مدیر "تنوع" داده شد. اما کذب و حیله گری - صفات است که با تمام شخصیت های منفی در رمان وقف. نقص اصلی Likhodeev - مستی. و این که این متفاوت از شخصیت های دیگر در این کتاب است.

فقط چند روز Woland و دستیاران او موفق به تحریک کل مسکو. گربه سیاه و سفید عظیم، رجنت دارای گونه های برامده در یک ژاکت شطرنجی، یک نوع کلفت با موهای قرمز و خارجی مرموز در صحبت کردن برای یک مدت طولانی. شایعات و گمانه زنی اذیت و آزار شد مسکو. بسیاری از شایعات فقط در مورد یک باند عجیب و غریب از اینکه دوامدار، و یا جادوگران شنیده می شود، آیا کلاهبرداری های هوشمندانه است. بلکه کسانی که خوش شانس برای دیدار با روح شیطانی نیست، پس به صحبت می کنند، چهره به چهره وجود دارد. و این جلسات مرگبار شده است.

بی خانمان متوقف نوشتن شعر. Varenukha دست از دروغ گفتن. Poplavsky در مورد آپارتمان مسکو را فراموش کرده. همانطور که برای Stepy Lihodeeva، او دیگر نوشید ودکا با شراب پورت .... تنها ودکا و بیدانه تنها تزریق کلیه ها.

آپارتمان بد

چگونه می توانیم در مورد چنین یک شخصیت به عنوان استپان Likhodeev صحبت کنید و یک کلمه در مورد آپارتمان، جایی که او تا انتقال از راه دور خود زندگی می کردند می گویند؟ اما مدیر تئاتر به ناپدید می شوند حتی در آن، هنگامی که آن را عبور از آستانه محکوم شد.

در فصل هفتم، که در آن خواننده با Likhodeev آشنا، نویسنده داستان مستاجران سابق آپارتمان شماره 50. همه آنها به نظر می رسید به ورطه غرق می گوید. اولین مستاجر طلا و جواهر بیوه ناپدید شده است. زن متعلق به یک آپارتمان، که او، به عنوان یک شرکت خاص، تا حدی به مستاجران اجاره، که سرنوشت بسیار غم انگیز بود. حال، مانند هر نفر در آدرس معروف علاقه مند به آپارتمان. این، ناپدید شده بود و معشوقه، و حتی خدمتکار او Anfisa. اما اگر محل اولین سکنه ناشناخته باقی مانده، سرنوشت برلیوز و Likhodeev به همه زندگی در خانه 302-BIS، واقع در سادوایا Sadovaya آشنا بود. با این حال، Likhodeev خوش شانس تر از همسایه خود را. اما بولگاکف نمرات خود را با نویسندگان بود.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.unansea.com. Theme powered by WordPress.